برزيل چگونه در کمتر از چهار دهه غول کشاورزي جهان شد!؟

دسته بندی : تحلیل و گزارشات

اقتصاد برزيل با در اختيار داشتن بخش هاي گسترده و توسعه يافته کشاورزي، معدن، توليد، خدمات و همچنين نيروي کار، داراي توليد ناخالص داخلي (برابري قدرت خريد) بيش از بسياري از ديگر کشورها است و اين امر برزيل را تبديل به يک قدرت اقتصادي در جهان کرده است. برزيل در حال گسترش حضور خود در بازارهاي جهاني است.

بر اساس گزارش صندوق بين المللي پول و بانک جهاني، برزيل نهمين اقتصاد بزرگ جهان از نظر برابري قدرت خريد و يازدهمين قدرت اقتصادي جهان از نظر نرخ دادوستد بازار است که محصولات کشاورزي مانند سويا، گوشت قرمز و مرغ، نيشکر، قهوه و چندين محصول و فراورده کشاورزي و غذايي ديگر نقش عمده و اصلي در اين عرصه داشته اند.

به واقع چهار دهه از تبديل برزيل به يکي از چند غول توليدکننده محصولات کشاورزي در جهان مي گذرد و اکنون اين کشور پس از ايالات متحده، کانادا، آرژانتين، استراليا و اتحاديه اروپا در گروه چند قدرت برتر کشاورزي دنيا قرار دارد و پيش از آن يعني قبل از انقلاب سبز در برزيل و به کارگيري راهکارهاي «نورمن بولارگ» که به عنوان پدر اين انقلاب در برزيل شناخته مي شود، برزيل از کشورهاي جهان سوم و توسعه نيافته محسوب مي شد و حدود 30 سال پيش و در اوايل دهه 90 ميلادي تورم 1000درصدي را نيز تجربه کرده است.

گسترش سريع کشاورزي برزيل و تجديد ساختار صنايع تبديلي و توزيعي مرتبط در اواسط دهه 1980 با پايان يافتن سياست هاي دولت برزيل که منابع را از کشاورزي به بخش هاي صنعتي و خدمات هدايت مي کرد، آغاز شد.پس از آن زمان، دولت سياست هايي را وضع کرد که ماليات هاي داخلي و صادراتي را مرتفع نمود و محدوديت هاي صادرات سويا، پنبه و گوشت را حذف کرد.در اوايل دهه 1990، دولت همچنين بسياري از مداخلات دولت در بازارهاي کشاورزي را حذف کرد، شرکت هاي دولتي را خصوصي کرد، حداقل کف قيمت هاي حمايتي کالاها را حذف کرد، خريد گندم و شير توسط دولت و بازاريابي دولتي قهوه، شکر و گندم را ممنوع نمود و به شرکت ها و اتحاديه ها سپرد.

در اواسط دهه 80 ميلادي، دولت برزيل، به جاي حمايت از کشاورزان داخلي (کاري که بسياري از کشورها هنوز هم آن را انجام مي دهند) بازارهاي خود را به روي تمامي کالاهاي کشاورزي خارجي باز کرد و اجازه داد کشاورزاني که توان رقابت نداشتند، به شدت زمين بخورند. اين موضوع موجب شد، زمين هايي که محصولي نامتناسب با شرايط آب و هوايي و منطقه اي در آنها کشت مي شد، خالي شوند. برزيل با استفاده از اين روش در 4دهه توانست غول گرمسيري توليد محصولات کشاورزي شود و موقعيت 5قدرت برتر کشاورزي دنيا (ايالات متحده، کانادا، آرژانتين، استراليا و اتحاديه اروپا) را به چالش بکشد و رتبه اول يا دوم صادرات بسياري از محصولات در دنيا را از آن خود کند.

شايد تاثيرگذارتر از اين موفقيت، روش به دست آوردن آن باشد، روشي که با شعار «نورمن بورلاگ» پدر انقلاب سبز برزيل محقق شد و اين کشور به مدد استفاده از راهکارهاي بورلاگ و موقعيت منحصربه فرد جغرافياي اش توانست به مقياس هاي بزرگ توليد محصولات کشاورزي دست يابد، نسخه اي که در واقع به طور تقريبي به کل مغاير با نسخه هاي غالب موجود بود.

مزارع برزيل به لطف منابع زياد خاک و آب، پايدار هستند. اگرچه اولويت با فروش کالاها و محصولات در بازارهاي محلي است اما مقياس توليد در اين کشور به گونه اي است که براي فروش آن به بازارهايي در مقياس بين المللي نياز است. به اعتقاد کارشناسان تجربه برزيل از 3منظر بزرگ و قابل احترام است، نخست اينکه اين موفقيت بدون استفاده از يارانه هاي عظيم دولتي (مانند آنچه در اروپا و امريکا به کشاورزان پرداخت مي شود) به دست آمده است. دوم اينکه تجربه برزيل، قابل تعميم به بسياري از کشورهاي درحال توسعه است که شرايط آب و هوايي و جامعه شناسي و ساختار اقتصادي شبيه به آن دارند به عنوان مثال برزيل مانند بسياري از کشورهاي افريقايي و آسيايي درحال توسعه، آب و هوايي گرم و استوايي دارد. البته دلايل زيادي هم براي اينکه اين الگو قابل اجرا براي کشورهاي ديگر نباشد، وجود دارد، از جمله اينکه برزيل روند توسعه کشاورزي خود را زماني آغاز کرد که رقابت بسيار کمتر بود و شرايط آب و هوايي که امروزه ناپايدار است، از وضعيت باثبات تري برخوردار بود.

اما سومين نکته و از همه مهم تر اينکه برزيل به تعريف جديدي براي همزماني افزايش محصول و تخريب نشدن محيط زيست دست پيدا کرده است. اگرچه اين کشور همواره متهم به نابود کردن جنگل هاي آمازون براي ايجاد زمين هاي جديد کشاورزي بوده و در مواردي که البته وسعت آن بسيار کمتر از شايعات است، به واقع اين کار را انجام داده اما بخش عمده اين پيشرفت، بدون از بين بردن يا ضرر زدن به محيط زيست و در منطقه «سرادوي» اين کشور که فاصله زيادي با جنگل هاي آمازون دارد رخ داده است.

شعار نورمن بورلاگ که پدر انقلاب سبز برزيل خوانده مي شود، کاشت محصول در مناطقي است که سازگاري زيستي با آن محصول دارند. در اين صورت ديگر نيازي به تغيير و ايجاد زيان براي محيط زيست نداريم.

در همين رابطه دولت برزيل در حال برنامه ريزي براي احياي 40ميليون هکتار مرتع تخريب شده و تبديل آن به زمين کشاورزي در يک چشم انداز 10ساله است. اين برنامه اعلام شده در آگوست 2023به عنوان بخشي از تلاش هاي دولت براي افزايش توليد مواد غذايي و حفظ جايگاه برزيل به عنوان يک قدرت کشاورزي جهاني است. دولت در برنامه پيش روي خود بنا داردبدون جنگل زدايي بيشتر و از طريق احياي مراتع تخريب شده اين ناحيه، کشاورزي را رونق دهد.

درحالي که سال 1985سطح زمين هاي کشاورزي و چراگاهي برزيل 187ميليون هکتار (معادل يک پنجم خاک برزيل) بود، با افزايش تدريجي اراضي کشاورزي تا سال 2022به 282ميليون هکتار (معادل يک سوم خاک برزيل) رسيد.

براساس آمار، عملکرد برزيل در بازه زماني 1996تا 2006ميلادي به اين شرح است: ميزان توليد کالاهاي کشاورزي در کل کشور از 23ميليارد «رئال» (معادل حدودا 13 ميليارد دلار در سال 2006) به 108ميليارد رئال افزايش پيدا کرد. در همين بازه زماني 10ساله، ميزان صادرات گوشت گوساله اين کشور 10برابر شد و از استراليا که بزرگترين صادرکننده اين محصول محسوب مي شد، پيشي گرفت. همچنين اين کشور به کشوري داراي بزرگترين گله هاي دام بعد از هند و صادرکننده شماره يک طيور، نيشکر و اتانول تبديل شد. در سال 1990ميلادي ميزان برداشت سويا در اين کشور کمتر از 15ميليون تن بود که اين رقم تا سال 2010م به بيش از 60ميليون تن رسيد و برزيل تبديل به دومين صادرکننده بزرگ سويا در دنيا بعد از ايالات متحده شد که به طور تقريبي يک سوم صادرات جهان را انجام مي داد.

در سال 1994صادرات سوياي برزيل حدود يک هفتم ايالات متحده بود؛ رقمي که تا سال 2010به شش هفتم رسيد و همه اين اتفاقات، بدون هيچ کمکي از طرف دولت رقم خورد. بنا به گزارش سازمان توسعه و همکاري هاي اقتصادي (OECD)، کل حمايت دولتي انجام شده از کشاورزان برزيلي بين سال هاي 2005تا 2007، حدود 5.7درصد کل درآمد آنان از مزارع بوده در حالي که اين رقم به طور متوسط براي کشورهاي عضو سازمان توسعه و همکاري هاي اقتصادي(OECD)، 26 درصد، براي ايالات متحده 12 درصد و براي اتحاديه اروپا 29 درصد بوده است. البته درباره برزيل مانند ساير غول هاي کشاورزي دنيا، مزرعه هاي بزرگ پربازده با ميزان توليد اقتصادي، در کنار مزرعه هاي کوچکي قرار دارند که گويا تنها براي تنوع، کشت در آنها انجام مي شود.

سهم برزيل در توليد جهاني محصولات کشاورزي

کشور برزيل حدود 20درصد از ذرت، 15درصد از سويا و 10درصد از گوشت گاو جهان و به طور ميانگين برزيل حدود 10 درصد از جمعيت جهان را تغذيه مي کند.را توليد مي‌کند. در طول دو دهه گذشته، برزيل جايگاه خود را به عنوان يک توليد کننده عمده کالاهاي کشاورزي و محصولات غذايي مرتبط و همچنين تامين کننده بازارهاي بين المللي تثبيت کرده است.اين کشور در حال حاضر يکي از 5 توليدکننده برتر 34 کالا و بزرگترين صادرکننده خالص در جهان است.

احياي مراتع و تبديل آن به زمين کشاورزي مي تواند به برزيل کمک کند تا توليد مواد غذايي خود را به ميزان قابل توجهي افزايش دهد. توليدغلاتبرزيل در حال حاضر سالانه حدود 230ميليون تناست که پيش بيني مي‌شود با اجراي برنامه فوق،توليد غلات در اين کشور 100ميليون تن افزايشيابد.

حسين شيرزاد، دکتراي توسعه کشاورزي و تحليل گر مسائل کشاورزي معتقد است؛ عواملي که باعث دگرگوني برزيل شد بيشتر شامل توسعه تحقيقات کشاورزي است که باعث افزايش بازده، گسترش زمين هاي زراعي، سرمايه گذاري هاي بزرگ در فناوري هاي توليد براي توسعه گونه هاي زراعي و علوفه اي و افزايش تقاضاي جهاني براي غذا و خوراک دام به ويژه در دهه گذشته شده است. مهم تر از همه، توانايي برزيل در برداشت دو تا سه محصول در سال در يک قطعه زمين، آن را در مقايسه با ساير کشورهاي توليد کننده غلات و سويا منحصر به فرد مي کند. عوامل ديگر عبارتند از سياست هاي اقتصاد کلان صادرات محور، دوره هاي طولاني کاهش ارزش پول برزيل (واقعي نمودن نرخ ارز)، مشوق هاي سياست کشاورزي خاص محصول سويا، بهبود کنترل هاي بهداشتي، جذب رقباي خارجي و حضور رو به رشد چند مليتي و سرمايه گذاري خارجي در اين کشور بود.

در 7 سال اخير؛ تداوم و گسترش تجارت کالاهاي اساسي و تنوع بازارها و محصولات؛ هسته اصلي استراتژي رشد کشاورزي برزيل است.با اين حال، افزايش هزينه هاي سوخت و کود، محدوديت هاي اعتباري و ذخيره سازي، بندر و سيستم حمل و نقل بيش از حد و فشار براي حفظ محيط زيست رشد بلندمدت کشاورزي برزيل را به چالش مي کشد.

وي اضافه مي کند: با محاسبه دلار آمريکا، ارزش کشاورزي برزيل، از جمله کشت محصولات زراعي و توليدات دامي، طي دو دهه گذشته (2020-2000) به طور متوسط ​​سالانه 8 درصد رشد داشته است، نه تنها توليد کشاورزي دو برابر شده ، بلکه توليد دام سه برابر شده است.از اواسط دهه 2000، برزيل دگرديسي خود را از يک صادرکننده محصولات کشاورزي عمدتا گرمسيري مانند قهوه، شکر، مرکبات و کاکائو به يک تامين کننده عمده جهاني کالاها از جمله سويا، غلات، پنبه، اتانول و گوشت سرعت بخشيده است.

دکتر شيرزاد يادآور مي شود: سويا به عنوان يک محصول حياتي در گسترش بخش کشاورزي برزيل و صعود اين کشور به عنوان يک تامين کننده جهاني محصولات کشاورزي برجسته است. برزيل بيش از 50 درصد تجارت سوياي جهان را از محصولات توليد شده در 17 درصد از زمين هاي قابل کشت اين کشور تامين مي کند.ارزش صادرات کشاورزي برزيل از جمله محصولات فرآوري شده از سال 2000 تا 2021 به طور متوسط ​​9.4 درصد در سال رشد داشته است و 37 درصد از کل صادرات برزيل را تشکيل مي دهد.برزيل در حال حاضر عمده کالاهاي کشاورزي و محصولات غذايي را به 222 کشور و منطقه صادر مي کند و سومين صادرکننده بزرگ محصولات کشاورزي در جهان پس از اتحاديه اروپا(EU)و ايالات متحده است.

در سال 2019/20، صادرات سوياي برزيل به 92 ميليون تن رسيد که تقريباً دو برابر صادرات سوياي ايالات متحده(USDA 2021)است. افزايش تقاضا از سوي چين ريشه بيشتر رشد صادرات برزيل بوده است.در سال 2021، چين 39 درصد از کل صادرات کشاورزي برزيل و 70 درصد از کل حجم صادرات سويا برزيل را به خود اختصاص داده است.

يکي از مهم ترين عوامل اقتصادي که باعث تحريک توليد کشاورزي در برزيل گشت، اجراي يک «طرح پولي منسجم» براي تثبيت تورم بود.

قبل از سال 1994، برزيل تورم را به طور کلي بيش از 1000 درصد در سال تجربه مي کرد.براي متوقف کردن تورم، برزيل يک ارز جديد به نام «رئال» را معرفي کرد که در ابتدا با دلار آمريکا پيوند خورده بود و بعداً از يک سياست «ميخ خزنده» پيروي کرد که در آن ارزش «رئال» با مقادير کمي در پاسخ به تورم تعديل مي شد.

با اين همه به نظر مي رسد اين نکته ها از نگاه اغلب محققان و دولت ها چندان مهم نيست. در واقع نگاه بيشتر کشورهاي دنيا به برزيل از اين جهت مهم است که آنها مي خواهند بدانند معجزه کشاورزي اين کشور قابل کپي برداري و اجرا در کشورهايشان هست يا نه؟ اما همان طور که گفتيم بايد متوجه باشيم که «سيستم» کشاورزي برزيل نه قابل کپي برداري است و نه مي توان آن را وارد کرد. همان گونه که برزيل نيز در ابتدا سعي کرد فناوري و سيستم کشاورزي را از ايالات متحده وارد کند و حداقل درباره ابزار و ادوات اين کار را کرد اما شاهد هيچ معجزه اي نبود. 30سال طول کشيد تا اين کشور توانست سيستمي ويژه خود پايه گذاري و اجرا کند. معجزه برزيل درس هاي بسياري براي کشورهاي جهان دارد؛ درس هايي که بايد در کنار تلاش براي راه اندازي سيستمي بومي مطابق با توانايي ها و نيازهاي کشورهاي مختلف آموخته و استفاده شود.

منبع: کشاورزی آینده جهان

پست های مرتبط

keyboard_arrow_up